11 آذر 1398

گرچه بانو‌  اشتباهی رو  به ما  آورده ای
راه و‌  رسم ِ مهربانی را  به جا  آورده ای
 
پا بنه بر تار و  پودِ فرش چشمانم که تو
باخودت یک آسمان عشق وصفاآورده ای

آنچه ازسر تاکمر میریزد از ابریشم است
روی دوشت موجی از زلف رها آورده ای

بی شک از جنس گلی کزعطرِ شیرازِ تنت
حافظ ِ  شوریده‌  را‌  تا  دلگشا  آورده ای

آخر ای  گلچهره یِ  خندان  لب ِ  بالا  بلا
ایـن همه افسونگری را از  کجا آورده ای

درمسیرکوچه دیدم کوزه بر دوش آمدی
خوشگوار از چشمه ی آبِ  بقا  آورده ای

کلبه یِ  ما را  معطر  کرده ای بانو عسل 
لا به   لایِ  دامنت  گلپونه ها   آورده ای