4 اردیبهشت 1402

گرچه نُت‌های‌غزل رانغمه از"قانون"گرفت
واژه واژه رنگ شعرم حالت افسون گرفت

مانده ام‌ تاعمده‌ ی‌ انگورها شیرین شود
تاشراب کهنه ای از‌ میوه ی میگون گرفت

روز پیروزی سفیر  صلح  و آرامش به ناز
تاجِ سبزی پرشکوه از شاخه‌ ی‌ زیتون گرفت

بر بلندی هایِ  جولان زل زدم بر اورشلیم 
عزم جولان دادنم را دخترِ صهیون گرفت

بی گمان بادِ  صبا در کوچه ی‌ اردیبهشت  
بوسه های‌ بی‌شمار از لاله‌ی گُلگون‌ گرفت

عندلیب ازبوی‌آویشن به‌وجدآمدکه دوش 
دشتی‌ازگلغنچه‌ها را‌‌ نغمه‌ی‌ِموزون گرفت

پشت نیمکت سال ها بر روی میز مدرسه 
وقت لیلی را پیاپی نامه‌ی مجنون گرفت

شاعر  شعر  غزل ها   از  لب  بانو  عسل
استکانی‌شعر ناب از بهترین معجون‌گرفت