6 آبان 1398

بزن آهنگ بشکن را که بشکن بشکن است امشب
پیاپی آن چـه می ریـزد گلِ پیراهن است امشب

کنـــارِ زنبـــقِ وحشی صبــا پیــوسته می رقصد
به نازِ نسترن هایی که پشت خرمن است امشب

هنــوز از راه نامــــردی حسادت می کـند گــویا
غـم دیـرینه انگاری کـه با ما دشمن است امشب

الا "یـــا ایهّـــــا الســـاقی اَدِر کـــــاَســـاً و ناوِلها"
شراب مانده در پیمانه ها مرد افکن است امشب

سُــرور و جشــن شـادی را سیاهی بـــر نمی تابد
درونِ منـــزلِ دشمن صــدای شیون است امشب

خـداونـدا که کـوه یخ بـه زودی سرنگون گــردد
تمــام ِآرزوهــــایم شکــست بهـــمن است امشب

یکی از کوچه ام بگذشت و سهواً حلقه بر در زد
به خود گفتم عسل بانو درآغوش من است امشب