19 آذر 1392

از کنار من برفت اما صدایش جا بماند
بر دلم از دوریش انبوهی از غمها بماند

با وداعش زندگی را بر سرم پیچید و رفت
روزگارم شد تباه و آهِ سرتا پا بماند

روزها از بیدلی دلخون شدم در انتظار
عاقبت روزم به مانندِ شب یلدا بماند

آرزوهای بزرگم کی بگردد مستجاب؟
دست هایم نیمه شب ها تا سحر بالا بماند

سالها رفت و ز عشقش در کنار پنجره
همچنان در دست گلدان غنچه ای زیبا بماند

دیگر از کلکش ندیدم پی نوشتی بر غزل
بی وجود او به دفتر شعر ناخوانا بماند

تیره گون شد آسمانم در نبودت ای عسل
زندگی دیگر ندارد هر دلی تنها بماند